ترابر نیوز:
«در نگاه اول نتایج انتخابات ترکیه حاکی از پیروزی دموکراسی بر کنترل دولت تک حزبی “عدالت و توسعه” بر مسائل اقتصادی و اجتماعی بود، اما به دنبال وقوع حملات تروریستی در ترکیه مشخص شد که این شادیها، زودهنگام و عجولانه بودهاند. حتی پیش از آنکه دولتی تشکیل شود و مزایای نامعلوم دولت ائتلافی مشخص شود، قراردادهای اجتماعی شروع به از هم پاشیدن کردند.
در فاصله بین دو حکومت، ترکیه متحمل فسادهای منطقهای و ملی شده که قطعا تلاشهای بیوقفه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه برای حفظ قدرت باعث وخیمتر شدن آنها شده است. بی تردید او وارث بیثباتیهایی است که به طور عمیقی در تاریخ ترکیه ریشه دواندهاند. اما مسلما این اردوغان بوده که فساد و تباهیهای سیاسی مکرر ترکیه را احیا کرده است. از زمانی او که بر مسند قدرت در کاخ مجلل ریاست جمهوری نشسته و از آنجا حزبش در پارلمان را هدایت میکند، این خطر واقعی احساس میشود که حرکت رو به افول ترکیه سرعت گرفته است.»
به گزارش ایسنا، ملک کایلان، روزنامهنگار مسائل بینالمللی نشریات والاستریت ژورنال و نیوزویک در مطلبی که سایت خبری پولتیکو آن را منتشر کرده، به بررسی تحولات ترکیه پرداخته و به ۱۲ مقامی اشاره میکند که به زعم وی بیشترین لطمه و آسیب را به این کشور وارد کردهاند.
۱) سلطان سلیم
اگرچه سلطان سلیم اول به عنوان یکی از موثرترین و جدیترین رهبران حکومت عثمانی در خاطرهها باقی مانده اما او ۵۰۰ سال پیش تصمیم استراتژیک شومی را گرفت که دست از سر ترکیه بر نمیدارد. او سرزمینهای عرب را تا شمال آفریقا فتح کرد و خلافت را به استانبول آورد.
از آن زمان، همراه با اینکه “سلطانهای خلیفه” به عنوان محافظان رسمی مکانهای مقدس اسلامی عمل کردند، ترکها برای همیشه گرفتار خصومتهای بیپایان قومی و قبیلهای در خاورمیانه شدند. برای چندین دهه در قرن بیستم دکترین کمالیست ترکیه را هم سو با محور غرب نگه داشت.
اما تحت حکومت اردوغان، اشتیاقی سیریناپذیر برای ایجاد امپراتوری، مجددا ظاهر شد که مباحث هویت مذهبی و هژمونی ترکها را زنده کرد؛ امری که تهدیدی برای یک قرن ثبات نسبی در “اتمسفر ترکیه” محسوب میشود.
۲) انور پاشا
هنگامی که “ترکهای جوان” در سال ۱۹۰۹ میلادی سلطان عبدالحمید دوم را که فردی بیکفایت و مبتلا به پارانویا بود از قدرت سرنگون کردند، تعداد بسیار اندکی ناراحت شده و غصه خوردند.
انور پاشا، رهبری دولت جدید را به عهده گرفت و متعهد شد تا دو قرن تنزل و زوال (امپراتوری عثمانی) را معکوس کند. اما در عوض انور پاشا امپراتوری عثمانی را در پی اتحاد با قیصر پروس به جنگ جهانی اول کشاند.
او همچنین پاکسازی اقلیتهای مذهبی به ویژه کل جمعیت ارامنه سرزمینهای مرزی استراتژیک را که از سوی روسیه تهدید شده بودند، افزایش داد؛ اقدامی که ابتدا توسط سلطان عبدالحمید به راه افتاده بود. این میراث با گذشت یک قرن همچنان برای ترکیه مایه عذاب است البته نه تنها به خاطر مساله نسل کشی بلکه به این خاطر که کردها که دست خوش بیشترین پاکسازی قومی و نژادی قرار گرفتند، در حال حاضر بخش اعظم جمعیت استانهای شرقی ترکیه را تشکیل داده و روز به روز ناآرامتر میشوند.
۳) سلیمان دمیرل
سلیمان دمیرل بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۳ میلادی پنج بار به عنوان نخست وزیر خدمت کرد. بیکفایتی طولانی مدت او که ائتلافهای بیشماری را تحت تاثیر قرار داده بود توسط دو کودتا متوقف شد و در آن ارتش باید کشوری را که در حال فروپاشی بود مجددا منسجم و متحد میکرد.
سالهای طولانی که دمیرل زمام امور را به دست داشت آنقدر کافی بود که نشان دهد او تنها در زد و بند داخلی بینظیر بود و بس و کشته شدن هزاران تن در پی درگیریهای چپ گرایان با راست گرایان و تورم دو رقمی به یک مساله عادی تبدیل شده بود.
خاموشیهای مکرر برق، اعتراضات، تعطیلی مدارس و دانشگاهها، کمبود سوخت و “مناطق ورود ممنوع” در بسیاری از شهرها باعث گسترش حس زوال و ویرانی در سراسر کشور شد.
این مساله عمدتا به خاطر دوام و پایداری فلج کننده دمیرل بود که سبب شد مردم، ارتش را نسبت به سیاستمداران منتخب، کارآمدتر، دموکرات تر و افرادی که کمتر دچار فساد میشوند، ببینند.
۴) ژنرال کنان اورن
کنان اورن به عنوان فرمانده ارتش که مسئول کودتای نظامی سال ۱۹۸۰ میلادی بود در ابتدا فردی محبوب و حتی منجی محسوب میشد. علاوه بر این به رغم همه چیز ارتش ترکیه به خاطر برقراری مجدد دموکراسی در این کشور آن هم بسیار عادلانهتر، سریعتر و بهتر از سیاستمداران شهرت داشت. خونتای ژنرال اورن کشوری را به ارث برد که در آستانه جنگ داخلی قرار داشت.
در این حال بود که به وجود آمدن برنامههای سخت و شدید به نظر لازم و مناسب میآمد: یک قانون اساسی جدید، یک شورای امنیت ملی که بر دولت سلطه دارد، منع رفت و آمد، بازداشتهای گسترده، خاموشیهای جدید و سرکوب آزادی بیان. در همین حال محبوبیت اورن افزایش یافت.
حتی پس از پایان کودتا در سال ۱۹۸۳ میلادی، ژنرال اورن به مدت هفت سال به عنوان رئیس جمهور منتخب خدمت کرد. اما همزمان با درز کردن جزئیات حکومت ژنرال اورن در سالهای بعد، حس ملت تغییر کرد؛ جزئیاتی از جمله: بازداشت ۶۵۰ هزار تن که اکثرا چپگرا بودند، اعدام ۴۹ تن، جوخههایی که مرتکب کشتارهای غیرقانونی شده بودند و شکنجههای همیشگی در زندانها.
ژنرال اورن در زمان حکومت اردوغان محاکمه و به خاطر این کودتا محکوم شد اما از کهولت سن جان باخت. عجیب آنکه این قانون اساسی ژنرال اورن بود که به اردوغان ابزار قانونی لازم را برای تحت پیگرد قرار دادن دشمنان سیاسیاش داد.
۵) بدرالدین دالان
بدرالدین دالان به عنوان نخستین شهردار منتخب “استانبول بزرگتر” در سال ۱۹۸۴ میلادی، سرپرستی تعدادی از پروژههای نوسازی شهری پرطرفدار به خصوص لایروبی و پاکسازی خلیج “شاخ طلایی” را به عهده داشت. او پارکهای زیاد و سیستمهای فاضلاب را ساخت. اما خیلی زود رویکرد یک جانبهاش درخصوص برنامههای شهری یکسری تغییرات ناخواسته و برگشت ناپذیر را در بافت باستانی استانبول به وجود آورد.
او در امتداد تنگه بسفر جاده ساحلی شمال به جنوبی را ساخت که جنگل تاریخی “یالیس” را در داخل ترافیک بسیار شدیدی گیر انداخته است. این جاده منجر به ایجاد یک نیروی ویرانگر ساخت و ساز مسکونی شد که باید به خاطر آن، جنگلهایی که به هزاران سال قبل بر میگشتند نابود میشدند.
او در مدت تصدیاش بسیار ثروتمند شد و دانشگاهها و بنیادهای خیریهای را وقف کرد. با این حال او اکنون همچنان از دست قانون فراری است و در آلمان در تبعید خودخواسته به سر میبرد.
۶) تانسو چیلر
تانسو چیلر، نخستین نخست وزیر زن ترکیه در سال ۱۹۹۳ میلادی زمام امور کشور را به دست گرفت اما بیشتر از هر کس دیگری که پس از امپراتوری عثمانی روی کارآمده بود، در دوره کوتاهی ترکیه را نابود کرد.
او به عنوان استاد سابق علم اقتصاد در حرفه و تخصص خود بسیار بیعرضه و بیکفایت بود و باعث شد تا لیره و ذخایر خارجی ترکیه در آستانه سقوط قرار گیرند. به علاوه ثروت شخصی بسیاری جمع آوری کرد که توسط پارلمان به خاطر فساد مالی تحت پیگرد قانونی قرار گرفت.
با این حال او توانست با استناد به توافقات سیاسی و نکات فنی از مجازات اجتناب کند. بدتر از همه او دستور آغاز یک “جنگ کثیف” محرمانه را به ویژه در مناطق کردنشین صادر و از تبهکاران ناسیونالیست راست افراطی و شبه نظامیان استفاده کرد، در حالی که هیچ اقدام سیاسی برای آرام کردن این وضعیت انجام نداد.
او دستور داد تا حزب “کارگران کردستان ترکیه” موسوم به پ.ک.ک به عنوان یک سازمان تروریستی ثبت شود. او هرگز هیچ گونه توجهی به مسائل زنان نکرد.